بدون عنوان
دخترم دیشب ساعت ١٠ شب رفت عید دیدنی. رفت و با سیمین جون و خواهرش آشنا شد ... دخترم ماشاءالله کلی روابط عمومی اش خوب هست و با خنده ها و ذوق هاش دلبری کرد و اومد خونه زود تو بغل مامانیش خوابید. صبح هم که مثل یک گنجشک کوچولو تو پتو گرم و نرمش لالا کرده بود که رسوندیمش!!!!! دلم امروز خیلی آروم تر بود !!!! دخترم ! نخودی !!! ماه پری! ناز عسلی دوست دارم هزار تا ...