روزهاي معمولي يك سلناي ناز:)
اين روزها خواب خانم خيلي كمتر شده. شيطنت هم رو ماكسيمم؛ چيزي به اسم دراز كشيدن ، نشستن ديگه كلا به زباله دان تاريخ پيوسته. يا داره جلوي آيينه بازي ميكنه، يا داره خانم موشي دكمه دستگاه بخور رو روشن و خاموش ميكنه، يا اينكه از من و مبل و باباييش بالا رفته. خاله سيمين بهش كلاغ پر ياد داده و داريم گفتن مامان و بابا رو توي يك دوره فشرده آموزشي كوتاه ميگذرونيم. روزهاي بهاري و لختي بودن خانمي و دلبري و دندونهاي مرواريديش هم كه بماند كه جاي حرف نداره. اين است حال و احوال اين روزهاي يك دونه انار مامانش