سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

گردش شبانه :)

  عصر پنج شنبه ای با سلنا و باباییش رفتیم پارک ،  اومدیم از در بریم بیرون میگم سلن دوربین رو نیگا کن عکس بگیرم ، میگه بگو: سیب  شاخام در اومد از کجا بلده ؟؟؟ تو خیابون هم کلی به گربه ها گفت : پیشده و از در قصابی که رد شده ، گفت: خداحافظ قصابی  بیشتر راه رو به قول خودش : بدویی بکنم ( بدو بدو کنم ) از تاب و سرسره هم که دل نمیکند و به زور آوردمیش ... شبت خوش ...
1 آبان 1393

عاشق این لالایی تو شبکه پویا هستی :)

دختر خوبم، ناز و عزیزم پسر ریز و تر و تمیزم             آفتاب سر اومد، مهتاب می تابه بچۀ کوچیک، آروم می خوابه               لالالالایی  لالالالایی             بادوم خونه، پستۀ خندون صورت ماهت، گل تو گلدون             چقدر شیرینی، قند تو قندون  برات می خونم، از دل و  از جون           لالالالایی  لالالالا...
29 مهر 1393

بدون عنوان

الان به نظرم خیلی کوچولویی... ولی وقتی یادم میاد که از کی ؟ نمیدونم واقعا میرفتی خودت رو اپن میشستی  یا نمیدونم به مسجد میگفتی الله ... یا پارسال این موقع محرم به جای حسین حسین میگفتی : بابا ................. فکن کنم قده یک نخود بودی و الان تازه کمی خیس خوردی  ...
29 مهر 1393

سفر:)

رفتیم شمال  برگشتیم، خیلی باحال بودی ، وقتی انتظار داشتی هرجا میریم عزیز و مادرجون تو ماشین ما باشن ، یا اینکه بعد حدود دو ماه یاد ت بود که خونه خاله فرشته انجیر خورده بودی، بوسه های دائمت به خاطر آم بوف شده ، نمیدونم از جمله هایی که اصلا انتظار نداشتیم بلد باشی، اسکوبی دو پلنگ صورتی  پاندا ببینم .... وقتی هم که گفتی آم رو لاک زدی من و بابا از خنده رفتیم هواااااااااااااااااا
26 مهر 1393