سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

بدون عنوان

ادم های جالبی دوروبر ما زندگی میکنن، خودخواه ، خودشیفته ، مهربان ، سنگدل، راضی ، ناراضی ، حسود ، خیرخواه  من برای تو تمامی خوبی ها رو ارزو میکنم . کسی که سکوت میکنه ، اندیشه میکنه و از کنار تمامی جهالت ها و بلاهت ادم های کوته فکر رد میشه ... آرزوم برات اینه ان قدر برای زندگیت ، شخصیتت و وقتت ارزش قائل باشی که هیچ وقت خودت رو درگیر ذهن ها و افکار مریض نکنی  مامانی واست هزار تا ارزو داره  ...
10 آبان 1394

تابستان را چگونه گذشت؟؟

5 هفته شیرین در شمال کنار خانواده مادری ، کنار دختر خاله ویدا که گاهی باهم قهر بودید و گاهی آشتی  کنار باباجون که یا خیلی دوسش داشتی یا "اصلا دوستت ندارم"  شب نبخیر گفتن هایت و نبله گفتن هایت ، استخر رفتن و معرفی خودم و خودت و بابات به همه و کلی دوست و رفیق پیدا کردنت . شیرین بودی و در کنارت کلی قندمان بالا رفت ، اصلا ما هم خوشمزه شدیم رفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
1 شهريور 1394

بدون عنوان

از اتفاقات بد گذشته اگر حرف بزنیم ، یعنی میخواهیم آی نده خودمان را خراب کنیم... پس از رنجی که این روزها کشیدم حرفی نمیزنم ، فقط این قطعه ادبی رو به تو تقدیم میکنم و دیگر هیچ...   فکر میکردم که با آمدن یک مرد ، عشق میاید   با حضورش  پر شور و سرمستی میشوم  و تنها او میتواند بر قلبم زخم کاری بزند  اما حالا که تکه ای از وجودم در بیرون از کالبدم نفس میکشد ، فهمیدم ، هر کس فقط میتواند عاشق خودش باشد و بس  و تو ....نه از منی ...، خود من هستی _ حتی اگر خودت ندانی _
3 شهريور 1393