چه كارا ؟؟:))
روزي كه بابا نبود ، سفر بود؛ رفتيم خونه دوست ماماني ... محبوبه جون... واسم مراسم تخم مرغ شكستن و رفع چشم زخم رو اجرا كرد... به نظرشون باحال بود...خوب دستش درد نكنه ... يك سكه، يك تخم مرغ، يك كيسه فريزر خرج مادي اش بود و دانش اي كه داشت و توجه اي كه كرد ، خرج معنوي اش ... ماماني دوست باحالي داري ...