سيندرلا ! جوراب به پا:)
ديشب با بابايي رفتيم پاساژ گردي ، اول بغل من بودي و بعدش بابايي .
رفتيم توي يك مغازه كه فروشنده يهو گفت:
واي دختر خانم شما چرا يك لنگه جوراب تو پاش نيست؟
نيگا كرديم بله !
گفتم دختر ما سيندرلاست آخه !
هميشه تو خونه يدونه جورابش رو در مياره !ولي بيرون
الان هم كه دارم مينويسم باز گندمك يدونه جوراب پاشه!
سلنا گل تو گلدون خونه ما
جوراب به دست ، جوراب به پا
مامان ميخنده به كاراش
حرف ميزنه اون باهاش
سيندرلا جان! هر دو رو بكن به پاهات
يخ نكنه ريشه هات!
پي نوشت:
درسته شاعر نيستم ولي خوب دوست دارم واسه دختريم شعر بگم ، هركي مسخره كنه الهي سوسك بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی