منو نخوري بابا من گيلاسم !
بابا حسين كه از سر كار مياد خونه ، شروع ميكنه با دخملي بازي كردن و گندم طلا هم همش ميخنده و با صداي بلند ميخنده و ناز ميكنه ،
درست اين موقع هست كه بابايي ميگه :
برم يك نون سنگگ دو رو خاشخاشي بيارم و بزارم سلنا رو توش و بخورمش !
منم ميگم :
واي بابا !منو نخور، اخه من گيلاسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی