بدون عنوان
اتفاق مهمی که خیلی منتظرش بودیم با سختی فراوان به صورت غیر منتظره رخ داد. سلنا جون مجبور شد چند شبی از مادر دور باشه. خیلی دردناک بود واسه مامانی . یک شب تو 25 خرداد و بعدش هم حدود 5 شب هم از تاریخ 7.7 واقعا دعا میکنم هیچ وقت بچه ها و والدین مجبور نشن دوری از هم رو تحمل کنن. و دعای دیگه ام این هست که وقتی سن ها بالا میره و ما رو به پیر شدن و بچه ها هم بزرگتر میشن یک ارتباط عاشقانه و دوستانه بینمون باشه . یعنی هیچ عشق و محبتی نتونه جای این نوع عشق رو پر کنه و هر چیز جای خودش باشه.
به قول فلپ جک آرزو میکنم ، آرزووووووووووووووووووووووووووووو
با عشق از طرف مادری که گاهی خیلی منطقی میشه ولی همیشه سینه اش پر از محبت و عشق هست.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی