اصلا اینو نگو:))
دارم با سلن تو تختخواب حرف میزنم. واسم داستان لیوان تعریف میکنه و من تو خواب و بیداری خیلی یادم نمیمونه چی گفته . ولی میدونم واسم داستان تعریف میکنه و میگه من موهات رو ناز میکنم و من مادرت هستم و مواظب تو هستم و نگران هیچی نباش.
...................
داریم با هم حرف میزنیم که یهو میگه : وای اصلا اینو نگو. من
...................
مامان ببین من به خودم صدمه نزدم.
...................................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی