سفر:)
رفتیم شمال برگشتیم،
خیلی باحال بودی ، وقتی انتظار داشتی هرجا میریم عزیز و مادرجون تو ماشین ما باشن ، یا اینکه بعد حدود دو ماه یاد ت بود که خونه خاله فرشته انجیر خورده بودی، بوسه های دائمت به خاطر آم بوف شده ،
نمیدونم از جمله هایی که اصلا انتظار نداشتیم بلد باشی،
اسکوبی دو
پلنگ صورتی
پاندا ببینم ....
وقتی هم که گفتی آم رو لاک زدی من و بابا از خنده رفتیم هواااااااااااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی