من و دخترم و باباش:))
از بعد از ظهر که با هم هستیم ، سلنا دوروبر ما میچرخه و نازی بازی میکنه و گاهی وقتا هم کارایی میکنه که نباید بکنه، مثل اون روزی که فنجون خوشگل مامانی رو شکوند.
یا همین دیروز که ظرف قهوه رو شکست و مامانی که خیلی هم طعم قهوه اش و هم ظرفش رو دوست داشتم و حدود یک ساعتی هم نمیشد که خونه رو جارو کشیده بودم ، کلی حرص خوردم.
وقتی که میگم سلنا برو کنترل رو بیار، یا لباست رو دربیار؛ یا اینکه بریم پوشکت رو عوض کنم، گوش میده و انجام میده خوردن داره ...
یا وقتی رو شکم بابا میشینه و بازی خوردن اسباب بازی رو میکنن، بابایی دیگه هزار تا هزار تا بوسش میکنه!
و البته گاهی اوقات مثل تو سیرک ها کامل و قشنگ میاد و رو شکم مامانی راست وای میایسته !!!!
مامانم دیگه چه کنم
بوس بده و بیا بغلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی