داستان درها:)
اين داستان رو مامان هر چند روز يك بار براي دختر شكلاتي تعريف ميكنه .
وقتايي كه ماماني توي اتاق ها ميچرخه و سلتا تا ميبينه ماماني سما نيست ، گريه ميكنه و غرغر ميكنه !
و اما داستان
خونه ما چند تا در داره ، با ماماني بشمر آره ! دو تا در اتاق خواب ، كه اگه ماماني رفت توش زودي برميگرده ،
پس سلنا گريه ....نميكنه
دو تا در داريم واسه حموم و دستشويي، اگه ماماني بره اونجا و در رو ببنده ، چون را به جايي نداره . زودي بر ميگرده ،
پس سلنا گريه .....نميكنه
يك در هم هست كه در ورودي خونه هست، اون دري هست كه ازش وقتي بري بيرون ، ميتوني بري پارك ؛ خريد ، سر كار ، پس اگر كسي از اون در بره بيرون ميتونه هرجايي دوست داشت بره،
اما بازم سلنا گريه .... نميكنه
چون ماماني هيچ وقت جيگملش رو تنها تو خونه نميذاره ، دست يزنين هوراااااااااااااااااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی