سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

تقبل الله حاج خانم :))

  دخترم الله خوندن دوست داره ! چادر چاغچول میکنه تا واسه مامانی الله بخونه ! يعني وقتي مامانو ميبينه اول نيگا نيگا ميكنه و بعدش تشريف فرما ميشه واسه الله خوندن ! تقبل الله حاج خانم   قربونت بره مامانی   ...
27 فروردين 1392

گل ماه جونم :)

رفتيم خونه خاله كلي عكس هاي خوشگل گرفتيم. دخترم گل بود گل تر شد. گل ماهي ماماني! گل پري ماماني !     ماه پري جون بله ! گل پري جون بله ! ناز مني بله! جون مني بله ! دوست دارم !چند تا؟ قدر تموم ستاره ها! عمر مني !چند سال ! قد تموم روزام !   ...
22 فروردين 1392

برق چشمات منو نگيره :)

  ناز نگات منو خوابم ميكنه!     اينم شعري كه اين عكس ياد ماماني ميندازه ! من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو باهار- ناز انگشتای بارون تو باغم می‌كنه میون جنگلا طاقم می‌كنه. تو بزرگی مث شب. اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مث شب. خود مهتابی تو اصلا،خود مهتابی تو. تازه،وقتی بره مهتاب و هنوز شب تنها باید راه دوری رو بره تا دم دروازه روز- مث شب گود و بزرگی مث شب. تازه ، روزم كه بیاد تو تمیزی مث شبنم مث صبح. تو مث مخمل ابری مث بوی علفی مث اون ململ مه نازكی. اون ململ مه كه رو عطر علفا،مثل ب...
22 فروردين 1392

سلنا در حالتهاي مختلف :)

ماه صنم ، زيبا صنم ، ماه پريام داره چي كار ميكنه ؟   سوار اسب زردم هي روز و شب ميگردم :)   واي ناز داره نگات :) يك پهلو لم ميدم و واسه خودم بازي ميكنم :)      ماماني مسواكمو بده ميخوام لثه هام رو ورزش بدم :)   ورزش :حركت اول، رسوندن پا به دهن ، اينجوري :)) يك چيزي بگم ؟ نگم ؟ مشكوك نيگا ميكنم :) ...
22 فروردين 1392