برو ویدا جون بزن :)
حرفهای شبانه من و سلنایی تا خانوم خانوما خوابش ببره داره به یک سریال جذاب و شیرین تبدیل میشه ،
وقتی مامان میاد تو تخت و سلن هلنی یک کمی گپ و گفت انجام میده یادش میاد که ،
مامانی آب میخوام
دیشب رفتم آب آوردم ، ریخت رو تخت و حسابی خیس شد، دعواش کردم....
تو تاریکی غرغر میکنه :
برو مامان ویدایی شو، برو ویدا رو جون بزن ....
آخه هر وقت میگه من دوست ندارم ، من میگم پس من میرم مامان ویدایی میشم
ناردونه نگو نازدونه بگو ...والله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی