اول : بابا
در تاریخ 9.3.92 تصمیم گرفتیم به دختری یاد بدیم بگه ماما و بابا
چون نمیدونستم چقدر طول میکشه تا یاد بگیره ، همزمان هر دو رو یاد دادم ...
اما دختری مامانی سما باهوش تر از این حرف ها بود و زودی بابا گفتن رو یاد گرفت.
اول گفت : بابا
من راضی ام .....
این روزها به بابایی میگم به سلنا یاد بدیم کیو از همه بیشتر دوست داری؟ بگه مامان ...بگه فقط مامانی رو دوست دارم...
این دختره رو کاش میشد خورد...
سلنا را باید گاز زد با بوسسسسسسسسسسسسسسسس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی