سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

هیچی، میچی، پیچی:))

موقع خواب هست و سلنا باید بخوابه ولی میگه نه! میگم بیا داستان بگم، داستان چی بگم؟؟ سلن: هیچی !!!!! اون منظورش بود هیچ داستانی نگو ولی  مامان سما که از رو نمیره... زودی داستان سه تا دختر به اسم هیچی، میچی و پیچی رو به هم بافتم که آخرش هم مجبور شدم تا 15 دقیقه ادامه اش بدم... مامان خلاق به این میگن دوستت دارم هزارررررررررررر ...
12 بهمن 1393

سلن ناز:))

جوجو خانم رفته چرب لب بابایی رو گرفته ، زده به لباش ... میگه مامانی جون تو هم بزن ، گفتم : واست میخرم این واسه بابایی جون هست. میگه: صورتی بخر مامانی جون:) شب کافیه من بچرخم و پشت به سلن هلن بخوابم ، زودی میگه : مامانی بگرد. بگرد.... مامانی جون اینا چی کار میکنن؟ مامانی : نمیدونم  سلن : بدون ...
12 بهمن 1393

بدون عنوان

  سلنا  توی ماشین شروع کرد به غر زدن که، من گرسنه هستم ، من شام میخوام ... بعد چند لحظه ، من پیتزا میخوام ... رفتیم رستورانی که پلی هاوس داشت کلی تو استخر توپش شنا کردی و خیلی بهت خوش گذشت ... نتیجه اینکه اصلا از فاز غذا خارج شدی و دیگه رو صدنلیت واسه غذا بند نمیشدی ... صبح چشمت رو باز کردی میگی ، بریم رستوران بازی کنم  مهربون منی تو عسیسم  ...
11 بهمن 1393