سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

خریدای مانی جون:))

  پنج شنبه طلسم رو شکستیم و رفتیم واسه دختری ، عسلی لوسی مون چهارتا النگو خوجل و یک ان یکاد خوجل تر خریدیم . شبش رفتیم خونه سینا واسه مهمونی که طلا دستش نکردم و بماند که دختری شکمو رفت سر بشقاب غذای سینا و یک تیکه از جوجه و کمی هم از برنجش گرفت و نوش جان کرد و سینا که معمولا خسیس هست کلی شاکی و متعجب بود. بعدش هم کلی بازی کرد و آها عصری از اینکه مامانی رو با اون موهای کوتاه میدید خیلی شگفت زده بود. جمعه به مدت نیم ساعت هم نشد که النگوها رو از دستش دراورد و یکیش رو از زیر میل پیدا کردیم و کلا درآوردیم. ...
12 آبان 1392

عکس منو نیگا:))

    من در حال آواز خواندن .... ............................................... من در حال خوردن خرمالو ....... .............................................................. چوب شور خوردن بر بلنداي اپن ............................. تيپ زمستاني يا فضايي؟ نميشه باهاش راه رفت ............................. سوغات بابا از اون ور آب كه منو تبديل به يك اژدها سوار كرده ...................... خانوم تقصير ما نبود؛ اجازه خانم ........................... مامان تو همه عكس ها كه من دارم ميخورم .................... مكان:آشپزخانه، ...
9 آبان 1392

لوس کیجو!!!!

    دیروز داشتم تو آشپزخونه ، کار میکردم... اومده رو مبل میره بالا و پایین میگه : دای ...دای   موقع خواب بود ، گقتم سلنا جون به بابا شب بخیر بگو بریم بخوابیم(موقع خواب میشه ، میگم واسه بابا بوس بفرست بریم ، این کار رو هر چند وقت یکبار که پیش میاد میکنه )، خودکار بدون اینکه چیزی بگم ، واسه باباش بوس فرستاد و بابای کرد ....وای مردیم از ذوق...خوشمزه مامان ظهری هم رفته بودم از خونه سیمین جونش بیارمش ، داشتن آش میخوردن، به سیمین میگه :-با اشاره- بیام روی پاهات بشینم که آش بخورم، به باباش هم میگه بیام بشینم رو شکمت بازی کنم... برفی مامانی، دونه مامان، جوجو مامان، دونه انار مامان یک بوس بده ...
6 آبان 1392

من ميتونم انجام بدم :)

  ١. گوشي دستم بگيرم واسه الو گفتن. 2. جورابام رو از پام دربيارم و بعدش تلاش كنم واسه پوشيدنش. 3. گل سرم رو دربيارم و بعد بخوام بزارم رو سرم. 4. وقتي مامان ميگه چشم چشم دو ابروت كو ؟ كف پاهام دنبالش بگردم. 5. قاشق بگيرم دستم و بخوام غذا بخورم. 6. كنترل تلويزيون رو بگيرم جلوش واسه خاموش و روشن كردن. 7. لباسم رو از تنم دربيارم. ماماني امروز ماهگرد چهاردهم مصادف شد با عيد غدير ميدوني كه :)
2 آبان 1392