ماه خونه ما؛ سلنا

  شیرین عسلم قلا میخواست غذا رو شروع کنه میگفت : بسم الله  اما دیروز گفت : بسم الله الرحمن الرحیم  این دختر همیشه من رو شگفت زده میکنه  ............................................ خلاقیت جدید سلنایی ، تمام عروسک های ویترین اش رو خالی میکنه ، خودش میره توش میشینه  ........................................... یک لحظه مامانی ، یک لحظه بابایی  ...

دارم واسه امسال تقویم طراحی میکنم ، نمیدونم ولی چرا کارام اون جور که باید پیش نمیره  سلنا کل بدغلق شده و دیگه خیلی خش اخلاق نیست . بد غذا ... اشکش دم مشکش ... غرغرو .......... خوبه خوبه رو دخترم عیب نزارم ..... دخترم ماه هست ماه  ...

بابا دو روزه رفت سفر ، دخترم مریض شد....کلی غصه خوردم  ...

1. مامان من دختر خوبیم ؟؟ 2. مامان من باهوشم ؟؟؟ .................................................... مامان به بابا زنگ بزن بگو سلنا حالش بده  .................................................... مامان بیا میخوام بهت کادو بدم ............................................ شمیم نمیدونی سیخ کباب چیه ؟ نمیدونی؟؟؟ ..............................................................

    دیگه تو خیابون و بیابون همه شاهد یک دختری هستن که به مادرش میگه : دختر گلم مواظب خودت باش... دختر گلم نیوفتی  ...

کلمه جدیدی که سلن جوجو داره یاد میگیره: آک ....وا....ریوم هنوز داره تلاش میکنه نونوخوجلم

از دخ ت سلنا ، این جمله ای هست که وقتی کار بدی میکنه ، بلافاصله به جای مامانی  که میگه : از دست سلنا  به زبون میاره

بابایی واسه سلنا دو تا ماهی گلی خریده، سلنا هلنا: مامانی بیا بهش شیر بدیم بخوره ؛  مامانی : نهههههههههههههههههه سلنا هلنا: مامانی بهش پشمک بدیم  مامانی : نههههههههههههههههههههههههه .............................................. دختر گلم ، مواظب باش نیوفتی ، دختر گلم کثیف کاری نکن غذا میخوری ؛ دختر گلم نترسی از پله ها بالا میری  اینها جملات یک مامان مهربان به اسم سلنا به مامان سماش هست  ............................................... یادت هست به من گفتی بی تربیت ؟؟؟یادته ؟؟ متاسفانه هم من یادم هست ، هم این جوجو خانوم  ...

مامان مشق های روی دستت خیلی خوشگله :) طرحی که با حنا رو دستم تو قشم کشیدن رو میگه:)